مدل ترکیه و جنگ قدرت برای رهبری جنبش اسلامی
آذر ماجدی
حزب اسلامی "عدالت و توسعه" و رهبر جاه طلب آن، رجب طیب اردوغان که بدنبال رویای احیای امپراطوری عثمانی قرن بیست و یکمی است، کنگره چهارم حزب را به موقعیتی برای نمایش قدرت و کاندیداتوری خود برای رهبری جنبش و "امت اسلامی" بدل کرد. استراتژی اردوغان تبدیل ترکیه به قدرت اصلی منطقه است. حزب عدالت و توسعه طی ده سالی که در قدرت بوده است مداوما خصلت سکولار قانون اساسی ترکیه را به مصاف طلبیده است و در چندین مورد، بویژه در یک رفراندوم که اخیرا در ترکیه برگزار شد، بخش مهمی از قانون اساسی را تغییر داده است. این حزب در ابتدا نه بعنوان یک حزب اسلامی، بلکه سکولار بقدرت رسید، اما رفته رفته ایدئولوژی ناسیونال - اسلامی این حزب روشن تر و عیان تر شده است. اردوغان در کنگره اخیر حزبش روز یکشنبه ۳۰ سپتامبر در یک سخنرانی دو ساعت و نیمی در نقش یک رهبر منطقه ظاهر شد؛ افتخارات گذشته ترکیه را به رخ کشید، و به سلطان های عثمانی درود فرستاد. و با افتخار اعلام کرد که آنها یک جریان "محافظه کار دموکرات اند." اردوغان از رشد اقتصادی ترکیه طی ده سال اخیر با افتخار یاد کرد؛ به مساله فلسطین و سوریه اشاره کرد و "حاکمیت اسلاموفوبی" در غرب را غیرقابل قبول خواند و اعلام کرد که قابل قبول نیست که در شرایطی که آنتی سمیتیزم در غرب جرم محسوب می شود، اسلام تحت نام آزادی بدنام شود. او همچنین اعلام کرد که قابل قبول نیست که در آلمان حجاب برای زنان ممنوع باشد.
رشد اقتصادی ترکیه یکی از افتخارات حزب عدالت و توسعه است؛ رئیس جمهور قرقیزستان، آتمبائف در کنگره اخیر درباره رشد اقتصادی ترکیه گفت: "ترکیه که ده سال پیش نمی توانست ۱۰۰ میلیون دلار قرض بگیرد، اکنون ۵ میلیارد دلار به صندوق بین المللی پول قرض داده است." سیاست حزب عدالت که موجب رشد اقتصادی چشمگیر در ده سال اخیر شده این چنین توصیف می شود: یک سیاست مذهبی محافظه کار با اقتصاد لیبرال.
این رشد اقتصادی که این چنین موجب مباهات اردوغان و ستایش دولت های منطقه است، تغییر قابل توجهی در زندگی طبقه کارگر و مردم زحمتکش و محروم ترکیه ایجاد نکرده است؛ صنعت نساجی که یکی از مهمترین صنایع ترکیه است، کارگران را در شرایط برده وار بکار می گیرد؛ کارگران بسیاری بخاطر استفاده از روش های ضد بهداشتی در این صنعت یا جان خود را از دست داده اند و یا معلول شده اند. ساعات کار طولانی و نامعلوم است؛ تا زمانیکه کارفرما بخواهد کارگران مجبور به ادامه کار هستند؛ هفت روز هفته، در شرایط غیربهداشتی و بسیار سخت. بخش قابل توجه کارگران در این بخش زن هستند که بخاطر موقعیت تحت ستم زن در این جامعه و حاکمیت اسلام، بخش خاموش کارگران را تشکیل می دهند. سوانح آتش سوزی، سیل و غیره بعلت شرایط بسیار بد محیط کار و بسته بودن هر راه خروجی، هر چند وقت یکبار از کارگران قربانی می گیرد. هیچگونه کنترلی بر این محیط های کار اعمال نمی شود. کودکان را طبق قانون از ۱۳ سالگی بعنوان کارگر نیمه وقت و از ۱۵ سالگی تمام وقت می توان به کار کشید. عملا بعلت فقر شدید، کودکان خانواده های تهیدست مشغول کار در شرایط سخت و ساعات طولانی هستند. اتحادیه های کارگری با محدودیت های بسیار روبرو هستند و چند سال پیش بود که دولت روز اول ماه مه بر روی تظاهرات کارگران آتش گشود.
اینجاست که اهمیت و جایگاه سیاست مذهبی محافظه کار و اقتصاد لیبرال را می توان درک کرد. دقیقا این ایدئولوژی است که به این حزب برای تبدیل ترکیه به بهشتی برای سرمایه داران خدمت بسیار کرده است. اردوغان می خواهد این موفقیت داخلی را به یک موفقیت منطقه ای بدل کند. تلاش برای تبدیل شدن به یک رهبر اسلامی در منطقه بخش مهمی از سیاست و استراتژی اردوغان و حزبش را تشکیل می دهد. خیزش توده های مردم در منطقه، شرایط خوبی برای پیاده کردن این رویا بوجود آورده است. ترکیه فعالانه در مسائل منطقه دخالت می کند. ایجاد "ارتش آزاد سوریه" در سپتامبر ۲۰۱۱ در شهر استانبول یک نمونه بارز این دخالت است. تا دو سه هفته پیش پایگاه "ارتش آزاد سوریه" در خاک ترکیه قرار داشت؛ اما اخیرا از آنرو که اعتبار آن به زیر سوال رفته بود، اعلام کرده است که پایگاهش را به داخل سوریه منتقل کرده است. ترکیه در جنگ داخلی سوریه نقش بسیار فعالی دارد.
اعزام نیرو به سومالی برای کمک به قطحی زدگان در تابستان، اقدام دیگر ترکیه برای گسترش قدرت خویش و مقابله با رژیم اسلامی ایران بعنوان رهبر "دنیای اسلام" است. دولتهای غربی نیز آنچه را که "اسلام معتدل" می خوانند و الگوی ترکیه را بعنوان آلترناتیوی برای منطقه طرح و تبلیغ می کنند. بقدرت رسیدن اخوان المسلمین در مصر و جریان برادر آن در تونس نتیجه این سیاست است. در کنگره چهارم حزب عدالت و توسعه رهبر هر دو جریان شرکت داشتند. رئیس جمهور مصر، محمد مرسی هم در سخنرانی خویش "دستاوردهای حزب عدالت و توسعه" را مورد ستایش قرار داد و خواهان نزدیکی و مشارکت دو دولت شد.
از آنجا که مساله فلسطین یکی از مسائل مهم منطقه است، و موجب سوءاستفاده دائمی دولتهای منطقه قرار می گیرد، لذا روشن است که اردوغان نیز برای تحکیم و تثبیت موقعیت خود بعنوان رهبر "جهان اسلام" باید موضعی "قاطع" نسبت به مساله فلسطین و دولت اسرائیل اتخاذ کند. در سال ۲۰۰۹ پس از آنکه یک کشتی حامل کمک های انسان از ترکیه بسوی نوار غزه براه افتاد، مصاف دولت اردوغان و دولت اسرائیل عملا آغاز شد. پس از تیراندازی اسرائیل به این کشتی و کشتن تعداد زیادی از فعالینی که برای اعلام همبستگی با مردم غزه به آنجا رهسپار بودند، رابطه دو دولت بسردی گرائید و در همان سال اردوغان در اعتراض به حضور اسرائیل در فروم اقتصادی در داوس، فروم را ترک کرد. همین اتفاق در کنگره اخیر مورد تحسین و ستایش برخی از میهمانان قرار گرفت. اردوغان در سخنرانیش رفع محاصره نوار غزه را مسئولیت رئیس جمهور جدید مصر، محمد مرسی خواند .
خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس، به کنگره دعوت شده بود. خالد مشعل پیش از این از موئتلفین دولت بشار اسد و رژیم اسلامی ایران بود، اما اخیرا تغییر موضع داده و به جناح ترکیه پیوسته است. بیشتر رهبران حماس پیش از این ساکن دمشق بودند، اما چند ماه پیش به قطر رفته و در آنجا سکنی گزیده اند. مشعل در سخنان خود از اردوغان بعنوان "رهبر جهان اسلام" یاد کرد و گفت که حزب عدالت و توسعه "چهره روشنی از اسلام" ارائه کرده است و اردوغان را نه تنها رهبر ترکیه، بلکه یک رهبر جهان اسلام خواند.
تلاشهای بسیاری هم از جانب غرب و هم دولت ترکیه برای تبدیل الگوی ترکیه، به یک الگوی معتبر برای منطقه و باصطلاح جهان اسلام در جریان است. ترکیه تلاش دارد بعنوان رهبر جدید جنبش اسلامی عروج کند. جنگی که اکنون در سوریه در جریان است، جنگی بر سر تعادل قدرت اسلام سیاسی، عقب نشاندن باصطلاح اسلام میلیتانت رژیم اسلامی، حزب الله و دولت اسد در سوریه بنفع جنبش اسلامی پرو غربی و پرو آمریکایی، در راس آن ترکیه است. در این جنگ آنچه اصلا مورد نظر و دفاع نیست، منافع مردم فلسطین است. یکبار دیگر مساله فلسطین دارد مورد سوءاستفاده قدرتهای کثیف منطقه قرار می گیرد .
حل عادلانه مساله فلسطین، تشکیل دولت مستقل و متساوی الحقوق فلسطین یکی از گره گاههای حل این جنگ قدرت در منطقه بنفع مردم است. خیزش مردم منطقه هنوز یکسره نشده است. ارتجاع هنوز پیروزی کامل بدست نیاورده است. بسرانجام رسیدن مبارزات مردم منطقه بدست خود مردم و تحقق خواست آزادی، برابر و رفاه تنها راه عقب نشاندن تمام این جنگهایی است که دو قطب تروریستی به مردم تحمیل کرده اند. جنبش اسلامی را بطور کلی باید به حاشیه جامعه راند. سرنگونی رژیم اسلامی توسط یک انقلاب کارگری پاسخی قاطع و روشن به این جنبش و قدمی بزرگ بسوی خاتمه جنگ تروریست ها بنفع مردم است . *